رنگ زرد وگل زرد خیلی زیباست.خیلی قدیما میگفتند هر کسی به کسی گل زرد بده یعنی ازش متنفره. بیشتر وقتها تو باغچه گل بود ومیچیدم ومیبردم مدرسه.همیشه گلهای رز زرد ولیمویی رو دست نمیزدم. چه حرفهایی رو از عنفوان کودکی کردند تو مغز ما وچه قالبهای ذهنی که برامون ساختند متاسفانه!
توی اون لحظه انتخابم آبنبات نارنجی بود.من نارنجی برداشتم.وصف حال اون لحظه ام رو در نظر گرفتم. حالا باکسهای دیگه رو ببینید! خشم وغم در وجود مردمان بیشتر بوده گویا وخوشحالی وحال خوب وجود نداشته.
نداشتیم.با لحن مودبانه خواهش کردیم-فرمودند چای ما هر چقدر بمونه قرمزتر میشه پررنگ تر نمیشه😑😑😑دیگه جای صحبتی برای ما نذاشتند.تشکر کردیم ونشستیم وبه چای های رنگ پریده لبخند زدیم. ناگفته نماند به خاطر نور وکیفیت دوربین این رنگ چای دیده میشه تا جایی که چای مشخص شده فقط یک اپسیلون
چند شب پیش بعد از کلی ماجرا رسیده بودیم به این کافه گل قشنگ صدای همه سلولهای تنم رو میشنیدم که فقط چای طلب میکردند.همراهان نیز هم گویا فقط همین صدارو میشنیدند.سفارش چای دادیم.دوتا چای رو که ریختند توی فنجون ومشغول آماده کردن چای در فنجونهای بعدی بودند وا رفتیم.رنگ چای رو به زردی
در این سال،بیشتر از همه سالهای عمرم در جایی به غیر از خونه ام چای خوردم.امروز در نشست کاری بعد از خوردن این چای به آقای مدیر داخلی کافه گفتم مرسی بابت چای.هم خوشرنگ بود وهم خوش طعم.چسبید. مردمان بسیاری چای نمی نوشند.من درکی از جهان بدون چایشان ندارم.حتما آنها هم نسبت به جهان من.